یکشنبه 88 خرداد 10 , ساعت 3:56 صبح
سلام دوستان نازنینم
این بار متن یا دل نوشته ای ندارم
این بار میخواستم شمارا با برنامه تلویزیونی کلیک ست شنا کنم
برنامه ای شاد و جذاب و پر مخاطب به همراه مسابقه که هر شب راس ساعت20:30 از کانال 6 ماهواره پخش می شود و تا 30 دقیقه بامداد ادامه دارد.که قسمت مسابقه آن هم معمولا راس ساعت 21:30 شروع می شود
این شبکه تلویزیونی مستقل بوده و به هیچ حزب یا گروهی وابستگی ندارد
از این برنامه دیدن نماید و بعد نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را برایم ارسال نمایید
با تشکر
ئاسو
این بار متن یا دل نوشته ای ندارم
این بار میخواستم شمارا با برنامه تلویزیونی کلیک ست شنا کنم
برنامه ای شاد و جذاب و پر مخاطب به همراه مسابقه که هر شب راس ساعت20:30 از کانال 6 ماهواره پخش می شود و تا 30 دقیقه بامداد ادامه دارد.که قسمت مسابقه آن هم معمولا راس ساعت 21:30 شروع می شود
این شبکه تلویزیونی مستقل بوده و به هیچ حزب یا گروهی وابستگی ندارد
از این برنامه دیدن نماید و بعد نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را برایم ارسال نمایید
با تشکر
ئاسو
نوشته شده توسط آسو | نظرات دیگران [ نظر]
شنبه 88 خرداد 9 , ساعت 3:52 صبح
هرگز این قصه ندانست کسی
آن شب آمد، به سرای من خاموش نشست
سر فرو داشت، نمی گفت سخن
نگهش ز چهره ام داشت گریز
مدتی بود که دگر با من به سر مهر نبود
آه،...
این درد مرا می فرسود
گریه سر دادم در دامان او های های
که هنوز تنم از خاطره اش می لرزد
در کنارم نشست
بر سرم دستی کشید
بوسه بخشید به من
لیک می دانستم
می دانستم که دلش از من سرد شده است
نوشته شده توسط آسو | نظرات دیگران [ نظر]
شنبه 88 خرداد 9 , ساعت 3:42 صبح
برو ای دوست، برو
برو ای دختر پالان محبت بر دوش
دیده بر دیده ی من میفکن و ناز مفروش
من دگر سیرم، اسیرم
از این عشق دو پهلو و دو پشت
تف بر آن دامن پستی که تو را پرورده است
کم بگو : مال تو ، جاه تو ...
کو برده زر؟....
کهنه ی رقاصه ی وحشی صفت رنگی فر
گر طلا نیست مرا ، تخم طلا ، مردم من
زاده رنجور پرورده دامان شرف
نوشته شده توسط آسو | نظرات دیگران [ نظر]
شنبه 88 خرداد 9 , ساعت 3:35 صبح
تو که تازه رسیدی از گرد راه ، تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جوری دل مارو دیونه دیدی؟ ....
تو چه جوری نقشه برامون کشیدی؟....
بیچاره ی خوش باور و ساده و پاک دل ما ، آخر خط باز فدایت دل ما
دل مارو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن
گل مارو به خزون تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
تو یکی بیا و از ته دل با ما یار شو ،راست راستی بیا و عمری با ما گرفتار شو
ای زاده هفت پشت اصالت در مکتب عشاق
اگر این بود جداییت،لعنت به تو و ذات خرابت
ای عاشق پوشالی ، گفتم : گلی افسوس باد تا به سرت خاره
ای بی خبر و مدهوش این مستی و پیروزی
چندیست و نه بسیار
سقای هزار تشنه ی آواره ،سیراب شدند جملگی از آب سرابت
لعنت به تو و ذات خرابت !....
تو چه جوری دل مارو دیونه دیدی؟ ....
تو چه جوری نقشه برامون کشیدی؟....
بیچاره ی خوش باور و ساده و پاک دل ما ، آخر خط باز فدایت دل ما
دل مارو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن
گل مارو به خزون تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
تو یکی بیا و از ته دل با ما یار شو ،راست راستی بیا و عمری با ما گرفتار شو
ای زاده هفت پشت اصالت در مکتب عشاق
اگر این بود جداییت،لعنت به تو و ذات خرابت
ای عاشق پوشالی ، گفتم : گلی افسوس باد تا به سرت خاره
ای بی خبر و مدهوش این مستی و پیروزی
چندیست و نه بسیار
سقای هزار تشنه ی آواره ،سیراب شدند جملگی از آب سرابت
لعنت به تو و ذات خرابت !....
نوشته شده توسط آسو | نظرات دیگران [ نظر]
شنبه 88 خرداد 9 , ساعت 3:19 صبح
تو که تازه رسیدی از گرد راه، تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جوری دل مارو دیونه دیدی؟...
تو چه جوری نقشه برامون کشیدی؟...
بیچاره و خوش باور و ساده و پاک دل ما، آخر خط باز فدایت دل ما
دل مارو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن
گل مارو به خزون تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
تو یکی بیا و از ته دل با ما یار شو، راست راستی بیا و عمری با ما گرفتار شو
ای زاده هفت پشت اصالت در مکتب عشاق
اگر این بود جداییت لعنت به تو و ذات خرابت
ای عاشق پوشالی، گفتم: گلی افسوس باد تا به سرت خاره
ای بی خبر و مدهوش این پیروزی
چندیست و نه بسیار ، سقای هزار تشنه ی آواره ، سیراب شدند جملگی از آب سرابت
لعنت به تو و ذات خرابت !...
تو چه جوری دل مارو دیونه دیدی؟...
تو چه جوری نقشه برامون کشیدی؟...
بیچاره و خوش باور و ساده و پاک دل ما، آخر خط باز فدایت دل ما
دل مارو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن
گل مارو به خزون تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
تو یکی بیا و از ته دل با ما یار شو، راست راستی بیا و عمری با ما گرفتار شو
ای زاده هفت پشت اصالت در مکتب عشاق
اگر این بود جداییت لعنت به تو و ذات خرابت
ای عاشق پوشالی، گفتم: گلی افسوس باد تا به سرت خاره
ای بی خبر و مدهوش این پیروزی
چندیست و نه بسیار ، سقای هزار تشنه ی آواره ، سیراب شدند جملگی از آب سرابت
لعنت به تو و ذات خرابت !...
نوشته شده توسط آسو | نظرات دیگران [ نظر]
